حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهومپوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششیحجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورتگیرد.
ابعاد حجاب در کلام قرآن کریم
حجاب، به معنایپوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی وسلبیاست.
1_ بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن؛
2_ بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است.
این دو بُعد باید در کناریکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دومنباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنایعام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام وانواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد بهمعارف اسلامی، مانند
توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک
جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلیمیکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه بانامحرم به آن توصیه شدهاند.
هدف حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند استکه به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست میآید.
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات آیه 13(
بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست
.
هُوَ الَّذِیبَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْقَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.

اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن ونوشتن هم نمی
دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدارا تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمتالهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.
ازقرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی بهتزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است.
حجاب با پوشش مناسب
یاایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی انیعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما (احزاب آیه 59)
ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیزبه زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. وخداوند بخشنده مهربان است.
جلاب یعنی پوشش سراسری؛یعنی زن بایدهمه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف ازدسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن بهمیان آمده است.
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ایرسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
 
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ایرسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب گفتاری در مقابل نامحرم
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِمَرَضٌ(احزاب؛32)
پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار(هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری (راه رفتن) در مقابل نامحرم
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابلنامحرماست. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشاندادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَمِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31)
و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهانپاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود کهمراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم درانحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راهرفتن است.ا
بنابراین حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرماست که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع درریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد.
حجاب و عفت
دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناعمشترکاند.
تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطناست؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت،مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیرظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین،بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت وپرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی وباطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرممیگردد.
حجاب زنان سالمند
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشارهفرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی،لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاًفَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍبِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌعَلِیمٌ.(نور آیه 60)
علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی،رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای ازمرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هرزنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخورداراست.
آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟
با توجه به همیننکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوششظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرامشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبتحجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی ازمهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را درمواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً اینحجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهریاست؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.